ص 31


ص 32


ص 33


ص 34




آیت نور (یادنامه عارف بالله و بأمر الله، سیّد الطائفتین حضرت علامه آیة الله حاج سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی أفاض الله علینا من برکات تربته)



بسم الله الرّحمن الرّحیم

و صلَّى اللهُ على محمّدٍ و ءَاله الطّاهرین

لاسیَّما ابنِ عَمِّه و وصیِّه و وزیرِه علىِّ بنِ أبى طالبٍ أمیرِالمؤمنین

و سیّدِ الوصیّین و قآئدِ الغُرِّ المُحجّلین

و لعنةُ الله على أعدآئهم أجمعین من الأَن إلى قیام یوم الدّین

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَـهَدُوا اللَهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیل[2]

قال مولانا أمیرُالمؤمنین علیه أفضلُ صلوات المصلّین:

هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِیقَةِ الْبَصِیرَةِ، وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیَقِینِ، وَاسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ، وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ، و صَحِبُوا الدُّنْیَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الأعْلَى؛ أُولَآئِکَ خُلَفَآءُ اللَهِ فِى أَرْضِهِ   وَ الدُّعَاةُ إلَى دِینِهِ؛ ءَاهِ ءَاهِ شَوْقًا إلَى رُؤْیَتِهِمْ.[3]


ص 36

بهترین سلامها و پاکیزه‏ترین درودها بر روان پاک و مطهّر رسول مکرّم اسلام و خاندان گرامى او که باب توحید و طریق ولایت را بر جویندگان سُبل سلام و پویندگان صراط مستقیم گشودند، و با بذل جان و مال خود شاگردانى را پروریدند که هر یک از آنان دریاى موّاجى از حقایق توحیدیّه و چشمه جوشانى از عرفان و یقین بودند که از صدر اسلام تا کنون تشنگان معرفت و طالبان لقاء حضرت حق را از ماء معین ولایت سیراب نموده‏اند.

بدون شکّ یکى از برجسته‏ترین شاگردان مکتب نورانى اهل‏بیت سلام الله علیهم أجمعین در عصر حاضر مرحوم سیّد العرفآء الکاملین و عماد العلمآء العاملین آیة الحقّ و العرفان و سند الإیمان و الإیقان فرید العصر و حسنة الدّهر السّابح فى بحر أحدیّته و المتحقّق لعظمته و هیبته إنسان العین و عین الانسان الّذى لم یَأتِ بِمثلِه الزّمانُ آیت عظماى إلهى حضرت علاّمه حاج سیّد محمّد حسین حسینى طهرانى أفاض اللهُ علینا من برکات تُربته بودند که عمرى را در اعتلاى کلمه توحید و تبیین و تثبیت ولایت کلّیّه إلهیّه صرف نموده و با تألیفات قیّمه «دوره علوم و معارف اسلام» و نیز تربیت سالکان و شوریدگان راه خدا سهمى بسزا در تدوین و نشر معارف حقّه إلهیّه و دستگیرى از نفوس مستعدّه ایفا فرمود.

ناطقه لسان در بیان شخصیّت والاى ایشان کلیل، و عقل از ادراک معانى و معارف متحقّقه در نفس شریفش علیل است. چگونه ممکن است کسى را که از دائره حدّ و رسم بیرون جسته و خیمه و خرگاه خویش را در لامکان زده است توصیف نمود؟! سدره نشینى است که طائر فکر بدانجا راه ندارد.

امام صادق علیه السّلام میفرماید:

الْعَارِفُ شَخْصُهُ مَعَ الْخَلْقِ وَ قَلْبُهُ مَعَ اللَهِ، لَوْ سَهَا قَلْبُهُ عَنِ اللَهِ طَرْفَةَ عَیْنٍ لَمَاتَ شَوْقًا إلَیْهِ. وَالْعَارِفُ أَمِینُ وَدَآئِعِ اللَهِ، وَ کَنْزُ أَسْرَارِهِ، وَ مَعْدِنُ نُورِهِ، وَدَلِیلُ رَحْمَتِهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ مَطِیَّةُ عُلُومِهِ، وَ مِیزَانُ فَضْلِهِ وَ عَدْلِهِ. قَدْ غَنِىَ عَنِ الْخَلْقِ


ص 37

وَ الْمُرَادِ وَ الدُّنْیَا، فَلَا مُونِسَ لَهُ سِوَى اللَهِ، وَ لَا نُطْقَ وَ لَا إشَارَةَ وَ لَا نَفَسَ إلَّا بِاللَهِ وَ لِلَّهِ وَ مِنَ اللَهِ وَ مَعَ اللَهِ؛ فَهُوَ فِى رِیَاضِ قُدْسِهِ مُتَرَدِّدٌ، وَ مِنْ لَطَآئِفِ فَضْلِهِ إلَیْهِ مُتَزَوِّدٌ.[4]

آرى این است مقام و مرتبه عارف بالله و عالم به أمر الله. على أىّ حال به مقتضاى ما لایُدرک کُلُّه لایُترک کُلُّه چند سطرى در این مقام قلمى گردید.

حضرت علاّمه آیة الله والد معظّم أعلى الله مقامه الشّریف از معدود اعاظمى بودند که توانستند در عصر غیبت به لطف الهى و عنایت ولىّ الله الاعظم أرواحنا له الفدآء و به برکت تتلمذ نزد نوادر علماء و فقهاء و اولیاء کامل پرودگار چنان بر قلّه فقه الله الأکبر ظفر یافته و در آن مقام منیع متمکّن گردند که حتّى تصوّر آن براى غیر اهل الله میسور نخواهد بود.

در یک سفرى که در سنّ شباب در معیّت ایشان به کربلاى معلّى مشرّف شدیم روزى از محضر استاد بى نظیرشان حضرت آقاى حاج سیّد هاشم حدّاد سؤال کردم: آیا پدر ما به مقام فناء رسیده‏اند ؟ ایشان در جواب با حدّت و شدّت مکرّرا فرمود: از فانى هم بالاتر است ! و این در حالى بود که سنّ مرحوم


ص 38

علاّمه والد معظّم قدّس سرّه حدود چهل و هفت سال بود. و بر اهل بصیرت و باریافتگان حرم امن إلهى پوشیده نبود که ایشان در سنوات آخر عمر به تمام معنى الکلمه در مقام بقاء بالله متمکّن بوده و جمیع استعدادات نفس نفیسشان به منصّه فعلیّت تامّه رسیده بود؛ کما اینکه بارها به بنده فرمودند: کار من در این دنیا تمام است و ماندن و رفتن براى من تفاوتى ندارد.

آنچه در مدّت حیات نورانى حضرتشان بِالعیان از ایشان و از سیره مرضیّه آن بزرگوار مشاهده نموده‏ام در یکى دو کتاب نمى‏گنجد؛ ولى به نحو اجمال دورى از هوا، و توجّه تامّ به حقیقت توحید، و عدم تنازل از مقام وحدت، و إحیاء سنّت سنیّه رسول خدا، و بذل وجود و همه شؤون وجودى براى إحیاء حقّ و تبیین شریعت حضرت سیّد المرسلین و اثبات و تثبیت خلافت

بلافصل مولانا أمیرالمؤمنین، و ارشاد و دستگیرى از نفوس مستعدّه و دلسوزى خالصانه جهت آحاد از شیعیان امیرالمؤمنین علیه السّلام؛ مشهود سیره و روش آن بزرگ مرد الهى بود. فلِلّه دَرُّه و علیه أجرُه، و سلامٌ علیه یومَ وُلد و یومَ مات و یومَ یُبعثُ حیًّا.

بحمد الله والمنّة اینک در دوازدهمین سال از ارتحال جانگداز مرحوم علاّمه والد معظّم رفع الله درجتَه با تلاش و همّت جمعى از فضلاء و ارادتمندان آن فقید سعید حفَظهمُ الله و شَکر الله مساعیَهُم الجمیلة اوّلین قدم در جهت معرّفى شخصیّت بى بدیل ایشان برداشته شده است، که گرچه این مقدار براى چنین هدف بلندى قاصر و قلیل است ولى در نوع خود کارى است متقن و قابل استفاده، على الخصوص که همه مطالب منقوله، از «دوره علوم و معارف اسلام» و سائر مکتوبات ایشان استخراج شده است. امیدواریم به عنایت حضرت حقّ و تأییدات مقام ولایت کلّیّه إلهیّه حضرت حجّة بن الحسن أرواحُنا لِترابِ مَقدمه الفِدآء و مدد باطنى آن رادمرد الهى هر چه زودتر مجلّدات بعدى


ص 39

این یادنامه تدوین شده و به طالبان علم و معرفت عرضه گردد، إن شآء الله.

و ءَاخِرُ دَعوانا أنِ الحمدُ لِلّهِ ربِّ العالَمین.

اللهُمّ أعلِ درجتَه و احشُرهُ مع أجدادِه الطّاهرین و ءَابآئِهِ المعصومین، واجعَلنا فى الدّنیا مِن المُتمسّکین بهم و فى الأَخرةِ مِنَ الواردین علَیهم، و عجِّل لِولیّک الفرجَ واجعَلنا مِن أخصِّ أعوانِهِ وأنصارِه، بِجاهِ محمّدٍ و ءَالِه الطّاهرین ءَامینَ یا ربَّ العالَمین.

مشهد مقدّس رضوى على ثاویها آلاف التّحیّة والثّنآء، بیست و هشتم صفر الخیر 1427 هجریّه قمریّه مصادف با داهیه عظماى رحلت رسول مکرّم اسلام صلّى الله علیه و آله و سلّم، و أنا العبد الحقیر الرّاجى رحمةَ ربِّه الغنىّ السّیّد محمّد صادق الحسینىّ الطّهرانىّ.